پاسخ درسهایی از قرآن

پاسخ درسهایی از قرآن

پاسخ درسهایی از قرآن

پاسخ درسهایی از قرآن

تمثیلات درباره امام زمان علیه السلام

 

تمثیلات درباره امام زمان علیه السلام

تاریخ پخش: 02/11/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
به مناسبت ماه ربیع‌الاول که ماه آغاز امامت امام دوازدهم هست من لابلای حرف‌هایم مثل‌هایی راجع به امام زمان زدم. چون از الطافی که خدا به من کرده این است که قدرت تمثیلم بالاست و خیلی از چیزهای مشکل را با یک مثل حل می‌کنم. خود  خدا هم در قرآن زیاد مثل زده است.
مثل‌هایی که راجع به امام زمان زدم را از نوشته‌های ما از کامپیوتر درآوردند و به من دادند و گفتند: شما این مثل‌ها را زدی. این مثل‌ها را هر کدام در جایی به وقتی زدم. اما این مثل‌ها را درآوردند و جزوه کردند و من گفتم این چیز خوبی است برای مردم بگویم.
1- جایگاه تمثیل در قرآن و روایات
در قرآن حدود چهل بار کلمه مثل به کار رفته شده است. در هر چیزی مثل، معقول را ملموس می‌کند. دور را نزدیک می‌کند. پیچیده را باز می‌کند. مثلاً اگر بگویی: دانشمند بی‌عمل مثل الاغی است که بارش کتاب باشد. همه می‌فهمند! چیزی نیست که پیچیده باشد. الاغ در همه دنیا هست. کتاب در همه دنیا هست. الاغی که کتاب بارش باشد مثل با سوادی است که به علمش عمل نکند.
معیارها هم همینطور است. مثلاً می‌گوید: آب کر چند وَجب! هرکسی وجبش باشد، نمی‌گوید: چند سانتی‌متر که حالا بگویی: متر از کجا بیاورم. نماز صبح هنگام طلوع، غروب خورشید، چقدر صورتم را بشویم. نمی‌گوید: چند سانت در چند سانت! می‌گوید: از اینجا که مو روییده، هرکسی می‌داند کجاست. عرضش چقدر است؟ بین شصت و انگشت وسط! چه وقت روزه بگیریم؟ ماه را دیدی، فردا عید است. روزه نگیر، ماه را دیدی ماه رمضان است. «صم للرؤیه و افطر للرؤیه» یعنی ملاک‌های اسلام عموماً طبیعی است.

چقدر راه برویم اگر آب نبود حق تیمم داریم؟ می‌گوید: به اندازه پرتاب دو سنگ، دو سنگ را که پرتاب می‌کنی، از چهار طرف دو پرتاب، به اندازه دو پرتاب اگر رفتی آب نبود، حق داری تیمم کنی. خیلی مثل‌های ملموس... گاهی وقت‌ها آدم یک مثل می‌زند که اگر فیزیک دان نباشد، نمی‌فهمد. بعضی مثل‌ها اگر آخوند نباشد نمی‌فهمد. فقط در دنیای آخوندهاست. بعضی مثل‌ها در دانشگاه مثل است. غیر دانشجو نمی‌فهمد. مثل‌های قرآن طبیعی و فطری است و تاریخ مصرف هم ندارد. می‌گویند: ما سی سال گناه کردیم چرا قرآن می‌گوید: «خالِدینَ فیها» (نساء/57) تا ابد بسوزید. ما سی سال گناه کردیم، 50 سال گناه کردیم، چرا می‌گوید: «خالِدینَ فیها»؟ یک مثل مشکل را حل می‌کند. شما یک لحظه با چاقو در چشمت بزن تا ابد کور هستی. گناه شما یک ثانیه است. چاقو می‌زنی، کوری تا آخر عمر است. یعنی می‌شود انسان با یک لحظه خلاف تا ابد پاگیر شود.

 
ادامه مطلب

قرآن کریم، مایه شفا و سلامت روح


قرآن کریم، مایه شفا و سلامت روح
تاریخ پخش: 11/10/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یک آیه‌ای در قرآن داریم، من می‌خواهم این آیه را تا آنجا که عقلم رسیده باز کنم. آیه این است که «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاء» (اسراء/82) می‌گوید: قرآن شفاست. یعنی چه که قرآن شفاست؟ یک بحثی راجع به این داشته باشیم.
1- آمادگی پذیرش، شرط دریافت شفای قرآن
قرآن شفاست. آیه این است که «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاء لِلْمُؤْمِنین‏» است. اگر کسی ایمان داشته باشد، شفاست. مثل اینکه می‌گوییم هرکس استکان بیاورد، چای می‌دهیم. شیر و شربتش می‌دهیم. ولی به شرطی که استکانش را از این طرف بگیرد. اگر کسی استکانش را از این سمت گرفت... آب دریا فرو می‌رود منتهی به شرطی که مثل توپ دربسته نباشد. اگر یک توپ دربسته‌ای را در دریا بیاندازند، با اینکه دریا اینقدر آب دارد یک قطره آب در توپ فرو نمی‌رود. گیر در دریا نیست، این در را روی خودش بسته است. اگر در باز بود آب نفوذ می‌کند. افرادی هستند «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ» (بقره/18) ‏ «یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فی‏ آذانِهِم‏» (بقره/19) پیغمبر می‌گوید: بعضی چنین می‌کردند. خوب اگر توپ درش را بست، خوب آب نمی‌رود. اگر لیوان را درست بگیری آب می‌کنند. «وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَسارا» (اسراء/82)
روایت هم داریم که «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ‏ بِالْقُرْآن‏» (کافی/ج2/ص599) اگر فتنه‌ها به شما رو کرد، اگر گیج شدید که نمی‌دانید چه کنید، قرآن شما را هدایت می‌کند که چه باید بکنید. حالا یک کلیاتی من در این زمینه خدمت شما بگویم. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
2- نام برخی بیماری های روحی در قرآن
در قرآن آیاتی داریم می‌گوید: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَض‏» (مائده/52) در مقابل شفا، بیماری است. آنوقت مرض را خود قرآن معنا کرده است. مثلاً گفته: شناخت امراض روحی! یکی این است می‌گوید: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَض‏» اینها روحشان بیمار است. می‌گوییم: چه کرده؟ می‌گوید: 1- «یُسارِعُون فیهِم‏» خیلی خودش را در دل آمریکا می‌اندازد. در دل یهود می‌اندازد. در دل مسیحیت می‌اندازد. یعنی دلش، عقربکش، روی ماهواره‌اش گره خورده است. می‌گوید: کسی که راه حق را رها می‌کند به سمت باطل می‌رود، این بیمار است. «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِم‏»
جای دیگر می‌گوید: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» می‌گوییم: چه مشکلی دارد؟ می‌گوید: «نَخْشى‏ أَنْ تُصیبَنا دائِرَة» (مائده/52) یعنی می‌ترسیم به ما سختی برسد. آدم‌های ترسو!
جای دیگر که می‌گوید: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» می‌گوید: «فَیَطْمَعَ الَّذی فی‏ قَلْبِهِ مَرَض‏» (احزاب/32) هوسباز و عیاش! به خانم‌ها می‌گوید: طوری حجاب نداشته باشید که آدم‌های عیاش و چشم‌های کذایی دنبال شما راه بیافتند. به آنها هم گفته: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ».
یکجا می‌گوید: «أَمْ حَسِبَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُم‏» (محمد/29) کینه! کینه‌دار! «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» می‌گوید: «مَاذَا أَرَ‌ادَ اللَّـهُ بِهَـذَا مَثَلًا» (مدثر/33) بهانه‌گیر! اینها نمونه‌هایی است که در قرآن بعد از «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» آورده است. یکجا می‌گوید: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» می‌گوییم: چرا؟ می‌گوید: ترسو است. یکجا می‌گوید: کینه دارد. حالا یک کسی ظلمی کرده است، او را ببخش! می‌گوید: نه من از او نمی‌گذرم! کینه‌ای است. «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» چه کرده؟ خودش را می‌خواهد به شرق و غرب وصل کند و حاضر نیست روی پای خودش بایستد. یک مثلی که می‌زنند می‌گوید: خدا چرا این مثل را زد؟ چرا یک مثل دیگر نزد!؟ اینها نمونه‌های بیماری‌های قلبی است که کنار«فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» بود.

3- غفلت از خدا، عامل ارتکاب گناه




ادامه مطلب

عزّت و ذلّت

عزّت و ذلّت

تاریخ پخش: 27/۰9/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحثمان راجع به عزّت و ذلّت است. در قرآن آیات زیادی داریم و در روایات زیادی هست که چه چیزی انسان و جامعه را عزیز می‌کند. چه عواملی عزّت می‌دهد. چه عواملی انسان را ذلیل می‌کند. یک نیم ساعتی صحبت کردیم و نیم ساعتی هم در این جلسه صحبت می‌کنیم. چون هر انسانی دلش می‌خواهد عزیز شود. «مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّةَ» (فاطر/10) قرآن می‌گوید: کسانی را که دوست دارند عزیز شوند، همه دوست دارند عزیز شوند. با هرکس مصاحبه کنیم بگویید: آقا شما دوست داری عزیز باشی یا ذلیل؟ می‌گوید: عزیز! راه عزّت چیست؟ آیا پول عزّت می‌آورد؟ انتخابات عزّت می‌آورد؟ مدرک عزّت می‌آورد؟ ازدواج با فلان فامیل عزّت می‌آورد؟ مهریه سنگین عزّت می‌آورد؟ همه دنبال عزّت می‌گردند منتهی خط را گم می‌کند. این خانم فکر می‌کند اگر در عروسی‌اش چنین و چنان باشد، فلان تالار، فلان مهریه، فکر میکند عزّتش در این است. بعد هم به دردسر می‌افتند، همه کارهایشان را می‌کنند آخر هم می‌بینی همان عروسی که بنا بود عزیز شود در همان عروسی غصه‌هایی پیش می‌آید که یکی می‌گوید: کاش پایم شکسته بود نمی‌رفتم. یکی می‌گوید: کاش دستم شکسته بود نمی‌خریدم. چون عزّت را از یکی دیگر می‌خواهند.
1- خدایی شدن، راه رسیدن به عزّت
در جلسه قبل گفتیم: یک درصد عزّت دست غیر خدا نیست. چون خدا گفته: تمام عزّت دست من است. «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعا» (نساء/139) این «جمیعا» یعنی نه اینکه 99 درصدش دست خداست. تمام عزّت دست خداست. خدا عزیز است. در قرآن چقدر آیه داریم «ان الله عزیز». عزّت برای خداست. هرکس می‌خواهد عزیز شود باید خدایی شود. بالاخره موسی عزیز شد یا فرعون؟ فرعون ادعای خدایی می‌کرد. بحث ما این است که عزّت کجاست؟
بسم الله الرحمن الرحیم،عزّت کجاست؟ ذلّت کجاست؟ ما این را بدانیم که عزّت کجاست و ذلّت کجاست؟ بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر ماشینشان فلان قیمت باشد، چنین باشد... چون از راه خلاف می‌رود. پول ربوی و سود می‌گیرد، با پول ربا می‌خواهد ماشین شیک بخرد و در محله عزیز شود. یا تصادف می‌کند، یا مردم او را نگاه می‌کنند و می‌گویند: از کجا آورده است؟ لابد از یک جایی دزدی و کلاهبرداری کرده است. لابد احتکار و گران فروشی کرده است. یعنی همان کسانی که ماشین را می‌بینند... عزّت دست خداست.

ادامه مطلب

راه های دعوت به نماز(2)



راه های دعوت به نماز(2)
تاریخ پخش: 20/۰9/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما راجع به دعوت به نماز بود، چگونه بچه هایمان را، همسرمان را، برادر، خواهر، همسایه، شاگرد، را دعوت به نماز کنیم، دو جلسه صحبت کردم، این جلسه سوم است.
1- محبوبیت دعوت کنندگان به نماز
یکی از راه های دعوت به نماز این است که مسئول نماز، از بهترین آدم ها باشد. این مهم است. آن کسی که دعوت می کند، در بهشت غیر از اینکه غذاها و لذت های مادی زیاد است، آن کسی هم که دعوت به غذا می کند و غذا می آورد، آدم های خوش قیافه و خوش... «یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ»، «إِذَا رَ‌أَیْتَهُمْ...» عربی هایی که می خوانم قرآن است «إِذَا رَ‌أَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورً‌ا» (انسان/19) کسانی که از شما پذیرایی می کنند، انگار در هستند. اگر یک کسی بناست خادم مسجد باشد، پیشنماز باشد، یک آدم محبوبی باشد. مورد قبول باشد. در آموزش و پرورش، در دانشگاه، در پادگان، هر کجا یک کسی را مسئول نماز می گذارید، یک آدم محبوبی باشد. لازم نیست پولدار یا خوشکل باشد، مورد قبول باشد. این مهم است. اگر یک کسی آب می آورد می دهد دست شما، ولی از او بدتان می آید، حتی می گوید: آب می خواهی، می گویم: نه! تشنه است ولی می گوید: از دست تو نمی خواهم آب بگیرم. قرآن بخوانم. قرآن می گوید: به پیغمبری گفتند: «کُنْتَ فِینَا مَرْ‌جُوًّا» (هود/62) تو نزد ما محبوبیت داشتی، چرا ادعای پیغمبری می کنی؟ از محبوبیتت کم می شود. یعنی پیداست یک آدم محبوبی بوده که پیغمبر شده است. یا به پیغمبر اسلام حتی مشرکین می گفتند: محمد امین! یعنی محبوبیت داشت. یک آیه داریم قرآن می گوید: «فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُرً‌ا» (یونس/16) من یک عمری در بین شما بودم. شما از من نقطه ضعفی سراغ دارید؟ یک آدم بی مسأله ای باشد. «من اهل بیوتات صالحه» حضرت امیر می گوید: اگر یک کسی را می خواهی گزینش کنی، یک کسی باشد که از خانواده شریفی باشد. البته خانواده شریف غیر از خانواده پولدار است. ممکن است یک آدمی است که پولی هم ندارد ولی همه او را دوست دارند. یک آدم هم هست که خیلی هم پولدار است ولی محبوبیت ندارد. این محبوب بودن مهم است. قرآن یک آیه دارد، توی این آیه یک کاف است. این کاف، کاف شخصیت است.
پس موضوع بحث: راه های دعوت به نماز! یکی این است که محبوبیت دعوت کننده است.


برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

راه های دعوت به نماز

راه های دعوت به نماز
تاریخ پخش: 13/۰9/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
به دلیل تقاضاهای صدها نفر، اگر نگویم هزار نفر که چگونه بچه‌هایمان را، همسرمان را، پسرمان و دختر و بستگان و همسایه‌ها را به نماز دعوت کنیم، فکر کردم راه‌های دعوت به نماز را بگویم. کتابی در این زمینه به نام «دعوت به نماز» نوشتم. چکیده کتاب را برای مردم می‌گویم.
اول اینکه خود ما معتقد به نماز باشیم. به نظر من مشکل اصلی این است. من نمی‌خواهم به کسی نقد کنم. یکی از مقصرین باز خود من هستم. هرکسی حساب کند چقدر برای نماز مایه گذاشته است. دولت چقدر مایه گذاشته است. وزرا، معاونین و مدیر کل‌ها و استاندارها، خود دولت سهم خودش را فکر کند، یک جلسه در سال بنشینند و بگویند: آقا هر وزارتخانه‌ای برای نماز چه کرده است؟ حرکت‌هایی کردند که من تشکر می‌کنم ولی حق نماز را ادا کردیم یا نه.
1- وظیفه ما در ترویج فرهنگ دینی
یک نکته قرآنی بگویم. در قرآن می‌گوید: کاری که می‌کنید یا حقش را انجام دهید یا اگر حقش را نمی‌کنید، هرچه در توان دارید. موضوع بحث: راه‌های دعوت به نماز. چند حق در قرآن است. مثلاً می‌گوید: «حَقَّ تُقاتِه‏» (آل‌عمران/102) یعنی حق تقوا، «حَقَّ تِلاوَتِه‏» (بقره/121) حق تلاوت، «حَقَّ جِهادِه‏» (حج/78) حق جهاد، اینها آیه قرآن است. اگر کاری انجام می‌دهید، حقش را انجام دهید. ممکن است بگویید: ما که نمی‌توانیم حقش را به جا آوریم. پیغمبر گفت: «ما عرفناک‏ حق‏ معرفتک‏» (بحارالانوار/ج66/ص292) مثلاً حق شهدا بر گردن ما چقدر است؟ حق پدر و مادر، حق فرزند، حق همسر، حق همسایه، یا حقش را انجام دهید، یا اگر نمی‌توانید لا اقل تا توان دارید. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُم‏» (انفال/60) یعنی اگر حقش را نمی‌دانی، هرچه استطاعت داری. هرچه توان داری. «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم‏» (تغابن/16) «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّر» (مزمل/20) هرچه می‌توانید. چه کسی است که دستش را بلند کند، بگوید: من حق نماز، حق همسایه، حق شهدا، حق انقلاب، حق استاد، حق مربی، حق مادر و پدر، هیچکس جرأت نمی‌کند بگوید: من حقش را انجام دادم. بازار آزاد است. برویم نرخ تعاونی. یعنی ما تا توان داریم برای نماز کار کردیم. اگر این است پس چرا در مسجد صبح‌ها بسته است؟ پیداست شب بیدار هستیم مسجد می‌رویم. صبح باید از خواب بلند شویم، حال نداریم. بیش از این توان نداریم.
بنابراین حرف اول ما در این جلسه این است. ما نه حق مطلب را انجام دادیم، یعنی یک دانشجو آن مقداری که درس می‌خواند، حق درس خواندن همین است. حوزه‌ی ما طلبه‌هایی که درس می‌خوانند، حق درس خواندن همین است؟ بهتر از این نمی‌توانند درس بخوانند؟ این همه تعطیلی می‌خواهیم چه کنیم؟
آیت الله العظمی مکارم چهل سال پیش چند طلبه بودیم دور ایشان جمع شدیم، گفت: می‌خواهیم از وقت‌های باطله تفسیر بنویسیم. گفتیم: یعنی چه؟ گفت: چهارشنبه‌ها حوزه تعطیل است. چرا؟ پنج‌شنبه‌ها چرا تعطیل است؟ جمعه‌ها چرا تعطیل است؟ تابستان چرا تعطیل است؟ هروقت تعطیل است دور هم جمع شویم و یک آیه یک آیه بنویسیم. تفسیر نمونه از آن درآمد. تفسیر نمونه یک آیه‌اش در ایام تعطیلی نوشته نشده است. دانشجوها از تابستان... الآن چند سالی است به اسم اردوی جهادی در روستاها می‌روند. البته ده، بیست روز است. ما خیلی بیش از این زور داریم. من بارها این مثل را زدم. اگر به من بگویند: چقدر می‌دوی؟ می‌گویم: هیچی! الآن نمی‌توانم. اما اگر یک گرگ دنبالم کند، سی کیلومتر می‌دوم. هرچه توان داریم.



ادامه مطلب


 جواب سوالات مسابقه درسهایی ازقرآن،راه های دعوت به نماز، راههای دعوت به نماز، دعوت به نماز، درس هایی از قرآن، درس هایی ازقرآن، درسهای ازقرآن، درسهایی از قرآن،
راه های دعوت به نماز، راههای دعوت به نماز، دعوت به نماز، درس هایی از قرآن، درس هایی ازقرآن، درسهای ازقرآن، درسهایی از قرآن، درسهایی از قرآن موضوع، درسهایی از قرآن نظارت در قرآن، درسهایی از قران