پاسخ درسهایی از قرآن

پاسخ درسهایی از قرآن

پاسخ درسهایی از قرآن

پاسخ درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن با موضوع شیوه قیام امام حسین(علیه‌السلام)

شیوه قیام امام حسین(علیه‌السلام)
تاریخ پخش: 06/07/96
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در خدمت قوای مسلح هستیم و بیننده‌ها به احتمال زیاد بحث را ایام محرم می‌بینند. موضوع ما که چند جلسه صحبت کردیم، مهارت بود. خود کربلا یک مهارتی است. بد نیست این تکه را برای شما بگویم. معاویه مرد، پسرش یزید جانشین او شد. به همه فرماندارها گفت: از مردم بیعت بگیرید که خلیفه مسلمان‌ها یزید است. منتهی به فرماندار مدینه نوشت تو کار به مردم مدینه نداشته باش. از امام حسین بیعت بگیر. چون که صد آمد، نود هم پیش ماست. امام حسین بیعت کند دیگر مردم تسلیم هستند. مشکل ما امام حسین است. امام حسین(ع) در مسجد النبی، مدینه نشسته بود. دید کارگزاران حکومت یزید آمدند گفتند: شما فرمانداری بروید، فرماندار نماینده یزید است و با یزید بیعت کنید. امام حسین به سی نفر اشاره کرد گفت: من را می‌برند از من بیعت بگیرند. شما بیایید، اگر من الله اکبر گفتم و یک علامتی نشان دادم شما از سردیوار داخل بریزید که آنهامرا در اتاق نکشند. من از شهادت نمی‌ترسم اما این شهادت هم مهارت می‌خواهد. طوری انسان شهید شود که بنی امیه را زیر و رو کند.
1- دستور یزید برای بیعت گرفتن از امام حسین(علیه‌السلام)
فرماندار امام حسین را احضار کرد، گفت: معاویه مرده است. پسرش یزید حاکم شده است، شما باید به یزید بله قربان بگویی. گفت: من با یزید بیعت کنم؟ یک تشری زد و آن جلسه سوء قصدی به امام حسین نشد.  ادامه مطلب ...

تسلیم بودن در برابر حق و منطق

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
تسلیم بودن در برابر حق و منطق
تاریخ پخش: 09/06/96
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما در مورد این است که نسبت به حق تسلیم باشیم ولو به ضرر ما باشد. یک کسی حرفش حق است. کشوری حرفش حق است، بچه‌ای، بزرگی، خانمی، مردی، هرکسی حرفش حق است، تسلیم حق باشیم. تسلیم قانون باشیم. تسلیم منطق باشیم. نگوید: من گفتم. یکی از حرف‌های غلطی که در ایران می‌گویند: این است که حرف مرد یکی است! این از دروغ‌هاست. حرف مرد باید حق باشد. اگر شما حرف زدی، شش تا باطل بود، بگو: من شش تا حرف زدم، از هر شش تا برگشتم. حرف مرد حق است، نه حرف مرد یکی است.
نه من گفتم: باید طلاقش بدهم. خوب شما گفتی، غلط کردی. نباید طلاق بدهی. من گفتم باید... نباید طلاق بدهی. من گفتم: باید چنین کنم. من گفتم باید... برای خودمان یک چیزی را مصور می‌کنیم مثل بت پرست‌ها، بت پرست‌ها با دست خودشان بت می‌تراشیدند و مقابل بت خودشان گریه می‌کردند. قرآن می‌گوید: «أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُون‏» (صافات/95) با دست خودت تراشیدی حالا گریه می‌کنی؟ با دست خودمان آداب و رسومی را تراشیدیم، خودمان در آداب و رسوم خودمان گیر کردیم. می‌گویند: کسی اسم بچه‌اش را رستم گذاشت. می‌ترسید صدایش بزند. خودش زاییده بود و خودش هم رستم گذاشته بود ولی چون رستم پهلوان بود.
1- ارزش کارها، به مقدار تسلیم بودن در برابر خدا
در مورد تسلیم حرف می‌زنیم. ارزش کار به مقدار تسلیم است. و لذا کسی یک کاری بکند ولی دلش نخواهد، قبول نیست. یک مثل قرآنی بزنم. یک کشته‌ای در جاده افتاده بود. یک قبیله می‌گفت: اینها کشتند. یک قبیله می‌گفت: آنها کشتند. نزد موسی آمدند که این را چه کسی کشته است. موسی به خدا گفت: قاتل این چه کسی است؟ خدا به موسی گفت: گاوی را بکشید. این گاو که کشته شد، کشته‌ی گاو را به آن کشته بزنید، کشته به کشته که خورد زنده می‌شود و بلند می‌شود می‌گوید: قاتل من چه کسی است. تا گفتند: گاو، کسی که کشته بود. گفت: کدام گاو؟ چه گاوی؟ سنش چقدر باشد؟ می‌خواست طرح اجرا نشود. هی بهانه می‌آورد. بهانه‌های بنی اسرائیلی می‌آورد. سوره بقره هم به معنی گاو است بخاطر این ماجرایی که درونش آمده است. بالاخره بعد از همه بهانه‌ها «فَذَبَحُوها» (بقره/71) ذبح کردند. قرآن پشت سر «فَذَبَحُوها» می‌گوید: «وَ ما کادُوا یَفْعَلُون‏» کشتند. بعد می‌گوید: نخیر! نکشتند. اِ... کشتند، نکشتند یعنی چه؟ «ذبحوا» ذبح کردند، کشتند. می‌گوید: «وَ ما کادُوا یَفْعَلُون‏» چرا؟ برای اینکه اینها کشتند اما دلشان همراه با این عمل نبود. باید دل هم همراه باشد.
آدم ریاکار رو به خدا می‌ایستند، پوستش این است که دارد با خدا حرف می‌زند، اما ریاکار است. یعنی برای خدا نیست. چون دلش با عملش نیست، نمازش قبول نیست. ریا شرک مخفی است و نماز هم باطل است. حتی اگر نماز برای خدا نباشد، ولی جایش، بگوید: من صف اول می‌روم که دوربین مرا نشان بدهد. نماز برای خداست اما مکانش برای غیر خداست. نماز باطل است. زمانش، اول وقت نماز بخوانیم که بگویند: فلانی آدم خوبی است. باز زمان برای غیر خدا باشد نماز باطل است. مکان برای غیر خدا باشد نماز باطل است. واجبی را برای غیر خدا بگوییم، مستحبی را برای غیر خدا بگوییم، باطل است. چرا؟ برای اینکه ظاهرش این است که من رو به خدا هستم اما باطل است. نمازهایی که می‌خوانیم رو به قبله می‌ایستیم و وضو هم می‌گیریم اما دلمان جای دیگری است. چقدر از نماز قبول است. حدیث داریم از نماز مقداری قبول است که دلت باشد. لذا یک کسی نماز می‌خواند، یک پنجم نماز حواسش جمع است. یک پنجم نمازش قبول می‌شود. خودش همینطور است. یک گلابی که می‌خری جایی را می‌خوری که لک ندارد. هرجا پوسیده باشد، آن قسمتی از میوه را می‌خوری که سالم است. خدا هم همینطور است. قسمتی از نماز قبول است که دلت باشد. دل نباشد، قبول نیست. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

درسهایی از قرآن با موضوع ازدواج دانشجویی، برکات و آسیب‌ها

,جواب درسهایی از قران, پاسخ درسهایی از قرآن, جواب درس هایی از قران, پاسخ درس هایی از قران, جواب درس هایی از قرآن, پاسخ درس هایی از قرآن, پاسخ درسهایی از قران, جواب درسهایی از قرآن, درسهایی از قرآن, درسهایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درسهایی از قرآن, درس هایی از قران, جواب درسهایی از قران این هفته, درسهایی ازقران, درس هایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قران, جواب سوالات درس هایی از قران, جواب سوالات درسهایی از قران, جواب مسابقه درسهایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قرآن, درسهایی از قرآن جواب, پاسخ درسهایی ازقران, جواب درسهایی ازقران, سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درس هایی از قرآن, پاسخنامه درسهایی از قرآن, پاسخ درسهایی ازقرآن,
ازدواج دانشجویی، برکات و آسیب‌ها
تاریخ پخش: 19/12/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در خدمت برادران و خواهران دانشجو هستیم که ازدواج کردند. ازدواج دانشجویی و عازم سفر مشهد مقدس هستند. چند دقیقه‌ای مطالبی را بگوییم. ازدواج در اسلام مقدس است. یک خانمی ازدواج نمی‌کرد، گفتند: چرا ازدواج نمی‌کنی؟ گفت: من می‌خواهم خودسازی کنم. رشد کنم. حضرت فرمود: اگر بنا بود رشد کنی، حضرت زهرا ازدواج نمی‌کرد. این بازی‌ها را کنار بگذار. ازدواج هم عبادت است. نگاه اسلام به ازدواج قداست است. این یک مسأله است.
یک رکعت نماز کسی که همسر داشته باشد، برابر هفتاد رکعت نماز کسی است که ازدواج نکرده است. منتهی آفت ازدواج این است که دیر شده است. چرا دانشجویی ازدواج کردید؟ ای کاش دبیرستانی ازدواج می‌کردید. ازدواج باید... در کشور ما، سن ازدواج بالا رفته است. این هرچه زودتر...
1- ازدواج، سومین نیاز بشر
ما دو حدیث داریم. حدیث داریم اگر کسی معمولی داماد و عروس شود، نصف دینش را حفظ کرده است. اما اگر زود ازدواج کند، دو سوم دینش را حفظ کرده است. شما نگو خانه و سربازی و مدرک و لیسانس ندارد.  من بارها این را در تلویزیون گفتم. یک مثل به آب زدم. یک کسی تشنه است. می‌گوییم: جنابعالی تشنه هستی؟ انشاءالله بعد از لیسانس آبت می‌دهم. این حرف مسخره است. ازدواج سومین نیاز بشر است. اولین نیاز بشر اکسیژن است که اگر نباشد آدم فوری می‌میرد. دومین نیاز بشر آب و غذا است که سه روز نباشد آدم می‌میرد. سومین نیاز بشر لباس است. قرآن می‌فرماید: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ‏ لَهُن‏» (بقره/178) مردها لباس خانم هستید، خانم‌ها لباس مردان هستید. زن و شوهر برای همدیگر لباس هستند. لباس یعنی چه؟ یعنی بعد از اکسیژن و غذا هیچ نیازی به اهمیت همسر نیست.
من که می‌گویم: ازدواج دبیرستانی، معنایش این نیست که بچه دبیرستانی‌ها خانه و زندگی مستقل داشته باشند. عقد دبیرستانی، پسر کلاس یازده، دوازده،کمتر، بیشتر، دختری را با تحقیقات لازم، تکرار می‌کنم... تحقیق لازم! انتخاب همسر با اس ام اس و اینترنت و ماهواره و در پارک و سینما و زمین ورزش نیست. شناخت عمیق که پیدا کردند عقد کنند، منتهی وقتی به پول رسیدند و سربازی‌اش تمام شد، می‌روند تشکیل زندگی مستقل می‌دهند. منتهی هر دبیرستانی یک دختر عقد بسته حلال داشته باشد. که اگر می‌خواهد یک دختری را نگاه کند به حلالش نگاه کند، به حرامش نگاه نکند. عقد را با تشکیل زندگی باید از هم جدا کرد. ما گاهی یک چیزهایی را بند به یک چیزهایی می‌کنیم، مثلاً می‌گوییم: عروسی حتماً باید در تالار باشد. پس پول ندارم، پس ازدواج را عقب بیاندازیم. حتماً مکه می‌روم باید سوغاتی بیاورم. چون نمی‌توانم سوغاتی بیاورم، وقتی از مکه برمی‌گردم باید خانه خودم بنشینم، خانه‌ام هم باید خوب باشد، خانه باید مستقل باشد، هی یک چنین چیزهایی می‌گوییم، همه چیز سخت شده است. خودمان، مثل بت پرست‌ها شدیم. بت پرست‌ها با دست خودشان بت می‌تراشیدند و راستش گریه می‌کردند. ما با دست خودمان آداب و رسومی را خلق کردیم، و حالا در آن گیر کردیم. عین زمان جنگ که گروهی خط شکن بودند، این عزیزان آتش نشانی که فدا شدند، یک عده در جمهوری اسلامی باید فدا شوند و سنت‌های غلط را بشکنند. خود دانشگاه پنج سنت غلط را شکست. زمان شاه می‌گفتند: دانشگاه باید در شهرهای بزرگ باشد. چه کسی گفت؟ به چه دلیل؟ دانشگاه باید وسط شهر باشد؟ چه کسی گفت؟ به چه دلیل؟ پشت شهر در بیابان‌ها باشد. دانشگاه باید شنبه تا چهارشنبه باشد. چه کسی گفت؟ مگر نمی‌شود پنجشنبه و جمعه درس خواند؟ استاد دانشگاه باید سنش فلان باشد. چه کسی گفت؟ هرکس می‌تواند درس بدهد. ولو نود ساله، دانشجو باید اینقدر سن داشته باشد. چه کسی گفت؟ بچه دوازده ساله هم اگر درس را می‌فهمد در دانشگاه بیاید. یعنی دائم یک آداب و رسومی برای دانشگاه گذاشتند. 1- شهرهای بزرگ باشد. 2- تا چهارشنبه باشد. سن دانشجو و سن استاد... همه را جمهوری اسلامی به هم ریخت. نتیجه دانشگاه آزاد و دانشگاه علمی کاربردی و پیام نور درست شد و شرایط هم عوض کردند. پنجشنبه، جمعه، استاد پیر، محصل هفده، هجده ساله. بالاخره میلیون‌ها تحصیل کرده، البته یک عوارضی هم داشت و دارد. باید برطرف کرد.
2- ازدواج بر اساس صداقت و راستی 
داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

درسهایی از قرآن با موضوع حضرت زهرا(سلام الله علیها)، الگوی زنان عالم

,جواب درسهایی از قران, پاسخ درسهایی از قرآن, جواب درس هایی از قران, پاسخ درس هایی از قران, جواب درس هایی از قرآن, پاسخ درس هایی از قرآن, پاسخ درسهایی از قران, جواب درسهایی از قرآن, درسهایی از قرآن, درسهایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درسهایی از قرآن, درس هایی از قران, جواب درسهایی از قران این هفته, درسهایی ازقران, درس هایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قران, پاسخ سوالات درسهایی از قران, جواب سوالات درس هایی از قران, جواب سوالات درسهایی از قران, جواب مسابقه درسهایی از قرآن, پاسخ سوالات درس هایی از قرآن, درسهایی از قرآن جواب, پاسخ درسهایی ازقران, جواب درسهایی ازقران, سوالات درسهایی از قرآن, جواب سوالات درس هایی از قرآن, پاسخنامه درسهایی از قرآن, پاسخ درسهایی ازقرآن,
حضرت زهرا(سلام الله علیها)، الگوی زنان عالم
تاریخ پخش: 12/12/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
چون بحث را ایام شهادت حضرت زهرا(س) می‌شنوید، یک سلام چند ثانیه‌ای به حضرت زهرا داشته باشیم. من سلام می‌کنم شما هم پای تلویزیون سلام کنید. «السلام علیک یا فاطمه بنت رسول الله، السلام علیک و رحمه الله و برکاته»
1- عصمت حضرت زهرا، ضامن سیره و سخن آن حضرت
فاطمه زهرا دختر معصوم، همسر معصوم و مادر معصوم است. به عبارت دیگر دختر نبوت، همسر ولایت و مادر امامت است. اول شهید ولایت است. کسی که در راه دفاع از شوهرش شهید شد. زهرا الگوی ماست. اگر چهارده معصوم زهرا در بینشان نبود، زن‌ها الگو نداشتند. می‌گفتند: چهارده معصوم همه مرد بودند، خبر از دل ما نداشتند، هی گفتند: بچه داری، خانه‌داری، شوهر داری. اگر یکی از اینها زن بود و خبر از دل ما داشت، اینقدر کار زن‌ها را مشکل نمی‌کرد. زهرا خانه‌داری‌اش، بچه‌داری‌اش، شوهرداری‌اش، امام حسن می‌گوید: یک شب مادرم عبادت می‌کرد تا صبح به دیگران دعا می‌کرد. گفتم: فقط به دیگران دعا کردی. فرمود: «الْجار ثُمَّ الدَّار» از این استفاده می‌کنیم که یک خانم نباید خودش را ببیند. عروسی من نیامد، من هم عروسی او نمی‌روم. برای دخترم کادو نیاورد، من هم برای دخترش کادو نمی‌برم. ول کن، معامله نکن! کاری دستت هست بکن. چشم به دیگران نداشته باش، چون این کار را کرد، پس من هم این کار را می‌کنم. معامله نکنید. با خدا معامله کنید. حتی یک کلمه‌ی زشتی هم شنیدید، به حساب خدا بگذار و قورتش بده. آدم‌هایی که کینه دارند می‌گویند: حالا که این به من فحش داد و جسارت کرد و ما را تحقیر کرد، ما دیگر نگاهش نمی‌کنیم و محلش نمی‌گذاریم. این آدم‌ها به چند آیه‌ی قرآن عمل نکردند. 1- «خُذِ الْعَفْو» (اعراف/199) همدیگر را عفو کنید. می‌گوید: نمی‌خواهم عفو کنم. من از سرش نمی‌گذرم. من روز قیامت یقه‌اش را می‌گیرم. بابا ولش کن. «خُذِ الْعَفْو». قرآن می‌گوید: «مَرُّوا کِراماً» (فرقان/72) یک چیزی هم شنیدید، با کرامت بگذر، به روی خودت نیاور. به این آیه عمل نمی‌کنند. «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/63) یک آدم جاهل و نااهلی یک حرف چرتی زد. «قالُوا سَلاماً» با مسالمت بگذر. به دل نگیر. «وَ أَعْرِضْ‏ عَنِ الْجاهِلِینَ» (اعراف/199) اعراض کن. فکر نکن! نه! من خانمی مقاوم هستم. من مردی مقاوم هستم. نخیر مقاوم نیستی. چند تا آیه قرآن را زیر پا گذاشتی. «خُذِ الْعَفْو»، «مَرُّوا کِراماً»، «قالُوا سَلاماً» یک مقداری از بزرگان یاد بگیریم.
2- انفاق و بخشش در شب عروسی
فاطمه زهرا کار را در خانه با کنیزش تقسیم کرد. نگفت: من خانم هستم و تو کنیز هستی. فقیر در راه یک پیراهن کهنه خواست. فاطمه زهرا پیراهن عروسی‌اش را در راه درآورد و داد. فرمود: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون‏» (آل‌عمران/92) آنچه دوست داری را بده. این لباس را دوست نداری به فقیر بدهی. این تنگ است، رنگش رفته، از مد افتاده، به فقیر بده! آنچه را دوست داری به فقرا بده. نه آنچه را می‌خواهی دور بیاندازی. حضرت زهرا معلم خانم‌ها بود. مثل شما خانم معلم‌ها، در کارهای رسمی حضرت زهرا تعلیم و تربیت و تفسیر قرآن بود. وقتی پیغمبر می‌خواست به کفار نفرین کند، به فاطمه گفت: تو بیا آمین بگو. یعنی نابودی کفار بند به دعای پیغمبر است و دعای پیغمبر بند به آمین زهراست. خیلی مهم است. نابودی کفر وصل به دعای پیغمبر و دعای پیغمبر وصل به آمین فاطمه زهراست. آیه‌ی مباهله، این خیلی مقام است. 
داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

حضرت زهرا(سلام الله علیها)، الگوی زنان عالم

 
کاپشن مردانه CUBY
خرید پیامکی ارسال کد 241835 به شماره 1000100083

پکیج ساعت پوما و عینک پرسپولیس


مخصوص هواداران دو آتیشه واقعی


ارسال رنگ به صورت رندوم

قیمت: 39000 تومان

 

درسهایی از قرآن با موضوع: حضرت زهرا(سلام الله علیها)، الگوی زنان عالم

پاسخ سوالات مسابقه درسهایی ازقرآن


تاریخ آغاز:1395/12/12

تاریخ پایان:1395/12/18


بازدیدکننده محترم در این پست پاسخ سوالات درسهایی از قرآن دوازدهم اسفندماه 1395 آماده شده است لطفاً جهت مشاهده ی به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

 

برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید