پاسخ درسهایی از قرآن

پاسخ درسهایی از قرآن

پاسخ درسهایی از قرآن

پاسخ درسهایی از قرآن

راه قرآن برای حل اختلافات خانوادگی(1)

راه قرآن برای حل اختلافات خانوادگی(1)
تاریخ پخش: 01/11/94
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یک آمپول زن بود، این گاهی قاطی می‌کرد. سمت راست را پنبه می‌مالید، آمپول را سمت چپ می‌زد. حالا آن آمپول زن در مملکت ما چند میلیون شده است. قاطی می‌کنیم. جای دیگر می‌خارد، جای دیگر را می‌خارانیم. قاطی می‌کنیم. آن کسی که ما را خلق کرده است، می‌گوید: باید زود ازدواج کنید. زن و دختر باید عادت ماهیانه‌اش را در خانه شوهرش ببیند. لیسانس بت نیست. سربازی بت نیست. قرآن یک آیه دارد، فکر می‌کنم حفظ باشید.
1- همسر،‌ همچون لباس برای انسان
قرآن می‌گوید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ» (بقره/187) اگر ما به همین آیه عمل کنیم، خوب می‌شود. «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ» حدود پنجاه نکته در این آیه هست. زن و شوهر لباس هستند. یعنی چه؟ خدا از اینکه می‌گوید: لباس هستند، چه می‌خواهد بگوید؟ می‌خواهد بگوید: لباس غنی و فقیر ندارد، فقیر هم باید لباس داشته باشد. ما می‌گوییم: نه! فعلاً برو و یک کاسبی پیدا کن، پولی، خانه‌ای، رهنی، زندگی‌ات که جور شد، حالا بیا و داماد شو! وقتی می‌گوید: لباس است یعنی چه؟ یعنی فقیر، فقیر، فقیر، هم باید لباس داشته باشد. و باید اگر کسی برهنه است، پولدارها بیایند و پول بدهند و لباس برایش تهیه کنند. ما به قرآن عمل نکردیم و حالا راه افتاده‌ایم که چه کار کنیم. والله بالله تالله، دانشگاه‌های دنیا هم مشکل را حل نمی‌کنند. روبروی چشمتان جانباختگان منا را دیدید! یمن را دیدید. بحرین را دیدید. سعودی را دیدید. و چهار سال انفجارهای در سوریه و عراق و افغانستان را دیدید. تمام دکترهای حقوق خفه شده‌اند. من در ذهنم بوده است که یک تابوت درست کنم. رویش بنویسند: دکترای حقوق! راهپیمایی کنند. از این به بعد دیگر نگویید: حقوقدانان! بگویید: مرحوم حقوقدانان! حقوقدانی در دنیا وجود ندارد. چون همه‌شان خفه شده‌اند، الا! یک الا می‌گوییم برای اینکه شاید یکی باشد. یعنی اینها در منا آدم نبودند؟ یمنی‌ها آدم نیستند؟ یک انفجار در پاریس را باید همه‌ی دنیا داد بزنند، صد انفجار در جای دیگر را همه ساکت باشند؟‌ اگر دنیای حقوق می‌خواست نجات بدهد، این‌ها یک عاروقی زده بودند. هیچ خاصیتی ندارند. وجودشان با عدمشان فرقی ندارد. خیلی از سیاسیون هم همینطور هستند. خیلی از روانشناس‌ها هم همینطور هستند. من دوستی دارم، او را می‌شناسم. پیش روانشناس رفته است، گفته است، با شوهرم چنین هستم، گفته است: طلاق بگیر! یکی دیگر بگیر! چنین می‌گوید: طلاق بگیر، مثل اینکه می‌گوید: آدامس بخور. اصلاً طلاق برای ما ساده شده است. در آمریکا طلاق گرفتن مثل تاکسی گرفتن در ایران است. قوانینی که درست می‌کنیم که هر چه مرد دارد، نصفش را به زن بدهد، زن می‌گوید: خیلی خوب! طلاق می‌گیرم و نصف مال را می‌گیرم. به هوای اینکه نصف اموال شوهرش را بگیرد، تقاضای طلاق می‌کند، نصفش را می‌گیرد، فکر می‌کند فردا صبح یک شوهر دیگر پیدا می‌شود. فکر نمی‌کند که ممکن است...
من در آمریکا ماه رمضان منبر می‌رفتم. جمعیتی انبوه زنان مطلقه و انبوه مردهای طلاق داده شده، این‌ها به هوای اینکه به پول برسند، طلاق می‌گیرند، نصف پول شوهرشان را می‌گیرند، شوهر ندارند، بعد می‌بینند که مسأله شوهر با پول حل نمی‌شود. اشتباه کرده‌اند. دنیا اشتباه کرده است و ما هم به دنبال دنیا هستیم. یک چند نفر باید آدم پیدا کنند، جگردار، جرأت‌دار، تمام قوانینی که ضد عقل است و ضد وحی است، کنار بگذارند و ما اصلاً کار به بین الملل نداشته باشیم. آقا وقتی شما تشنه هستی، خوب تشنه هستی.
حالا ببینیم قوانین بین الملل چه می‌گوید؟ بنده را دعوت کردند، هشتصد تا استاد دانشگاه در طرقبه، هتل طرقبه از همین ایران هم آمده بودند. من را هم برای سخنرانی دعوت کردند. گفتم: ‌موضوع چیست؟ گفتند: روانشناسی ازدواج است. گفت: تو را به حضرت عباس ازدواج روانشناسی می‌خواهد؟ آدم خودش نمی‌فهمم که چه وقت همسر می‌خواهد؟ بروید و فردا یک سمینار دیگر درست کنید. روانشناسی عطش! آدم نمی‌فهمد که چه وقت تشنه است؟ روانشناسی سرما! آدم نمی‌فهمد که سرما است؟ آخر بدیهیات روانشناسی نمی‌خواهد. یک کسی گفته است که ان‌شاء‌الله خیر از عمرت نبینی، خیر از پولت نبینی، هی سمینار، سمینار، دکتر حقوق، دکتر روانشناس، آخرش هم این بلایی می‌شود که دنیا در آن مانده است و ما هم به دنبال آن هستیم و می‌بینیم خودش در آن مانده است. باید برگردیم.
یک آیه‌ای را من برایتان امروز تفسیر می‌کنم. تا ببینید چقدر تا به الان کلاه سرمان رفته است. صلواتی بفرستید. 

برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید


عزت در سایه اسلام

 

عزت در سایه اسلام

تاریخ پخش:  06/09/93
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندگان بحث را زمانی پای تلویزیون می بینند که شب هفتم آذر ماه است و روز هفتم آذر را روز نیروی دریایی نامیده اند. مکان بحث هم نوشهر در دانشکده علوم دریایی است. خدمت دانشجویان نیروی دریایی هستیم. کلمه ای که اسلام به قوای مسلح گفته است، گفته است که اگر کشوری قوای مسلحش قوی باشد، یعنی هم علمی و هم قدرتی و رحیه ای، عزت است. «الجنود عزّ» لشکر عزت است. من به خاطر این روزی که علمیاتی نیروی دریایی انجام داد، که ضربه ی محکمی به صدامی ها زد، و این روز را روز دریایی گفته اند، به عنوان یک طلبه تبریک می گویم و می خواهم راجع به عزت صحبت کنم.
1- حفظ عزت خود و دیگران
اسلام هر چیزی را که باعث ضربه به عزت باشد، را ممنوع کرده است. یک زن اگر گوشتش سوخت می تواند بگوید که گوشتم سوخت؟ نه حق ندارد، سوخت که سوخت، چرا نقل می کنی؟ اگر یک کسی عیبی دارد، حق ندارد عیبش را بگوید. حتی اگر گناهی کرده است. یک کسی ممکن است گناهی بکند، شما حق نداری گناهت را نقل بکنی. از صحنه ی گناه حق نداری فیلمبرداری کنی، عکسبرداری کنی، حق نداری این صحنه ها را برای دیگران تصویرش را بفرستی، چرا؟ برای اینکه انسان ممکن است خلاف بکند، انسان معصوم نیست، اما وقتی این را نقل می کنی، یعنی می خواهی آبروی من را بریزی دیگر! خودش هم انسان حق ندارد آبروی خودش را بریزد. بگوید من این عیب را دارم، این عیب را دارم، این عیب را دارم! عیب داری برو اصلاح کن. خودت هم حق نداری خودت را ذلیل کنی! یعنی پهلوی دیگران کاری بکنی، که مردم نگاهشان به شما برگردد. بگویند پس یک آدم ضعیفی است.
یکی از بزرگان نصیحت می کرد و می گفت: منبری که منبر می رود، حق ندارد بگوید یک چیزی شنیده ام، نمی دانم راست است، نمی دانم دروغ است. خوب نمی دانی نگو! با مردم محکم حرف بزن! «ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَ‌یْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ» (بقره/2) قرآن که حرف می زند، می گوید ببین! این حرفی که من می زنم چکش خور ندارد. حرف محکم! من و من کردن! دل و دل کردن! مردم را به شک وادار کردن... حتی اگر دفاع هم بکنی نباید بگویی.
یک کسی می خواست، صحبت کند راجع به یک کسی، گفت: فلانی آدم خوبی است، این کمال را دارد، این کمال را دارد، این کمال را دارد، این کمال را دارد، و اما اینکه می گویند: فلانی بهایی است، من تحقیق کردم، دروغ بود. اِ فلانی بهایی است؟ یعنی ولو گفت دروغ بود، ولی آبروی طرف خراب شد. گفت: بهایی است من تحقیق کردم دروغ بود، گاهی وقت ها افرادی ناخواسته یک کسی را خراب می کنند.

خدا رحمت کند آیت الله شهید دستغیب را! شیراز خدمت ایشان بودیم. می گفت من وارد جلسه ای شدم، یک کسی می خواست از من تجلیل کند. گفت: آیت الله دستغیب صاحب «گناهان کبیره» تشریف آوردند. به او گفت: من یک کتاب دارم «گناهان کبیره» یک کتاب هم دارم کتاب «قلب سلیم» بگو صاحب «قلب سلیم» آمد. گفت صاحب «گناهان کبیره» آمد. یعنی گاهی وقت ها افرادی هم خراب می کنند. به هر حال انسان حق ندارد چیزی برای خودش، حتی برای اولادش، مادر حق دارد وقتی مهمان دارد بگوید این دختر من، رفوزه شده است، تجدید شده است، این دختر من چنین کرده است؟... حق ندارد. مادر است ولی حق ندارد دخترش را بشکند. پدر حق ندارد پسرش را بشکند. استاد حق ندارد شاگردش را بشکند. هر چیزی که باعث ضربه و شکست به فرد و جامعه بشود، داخلی و خارجی، فردی و بین المللی در اسلام حرام است.

  ادامه مطلب
عزت در سایه اسلام,متن مسابقه درسهایی از قرآن,متن درسهایی از قرآن,متن درسهایی از قرآن,متن درسهایی از قرآن,متن مسابقه درسهایی ازقرآن,متن درسهایی ازقرآن,متن مسابقه درس هایی از قرآن,متن مسابقه درس هایی ازقرآن,متن درسهای از قران,متن درس هایی ازقرآن,متن درس هایی از قرآن

امام سجاد(علیه السلام) و صحیفه سجادیه

امام سجاد(علیه السلام) و صحیفه سجادیه

تاریخ پخش: 15/۰۸/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث را دوازدهم محرم که شهادت امام سجاد(ع) هست، یعنی در سال های بعد، نه یعنی اینکه روز عاشورا امام حسین شهید شد، بعد از دو روزش امام سجاد. سال های بعد، دوازدهم محرم. راجع به امام سجاد(ع) یک چند دقیقه ای، بیست و هفت و هشت دقیقه ای که داریم می خواهیم صحبت کنیم. عرض کنم که... امام سجاد(ع) در یک شرایط خفقانی بود. امام حسین(ع) را شهید کردند. خود امام سجاد(ع) اسیر شد. سخنرانی ممنوع! کلاس درس ممنوع! نماز جمعه ممنوع! چاپخانه نیست! بوق نیست! رادیو و تلویزیون نیست! یک حدیثی من دیروز دیدم منقلب شدم.
1- مظلومیت امامان در میان مردم
امام سجاد(ع) یک روز فرمود در مکه و مدینه بیست نفر نیستند که من را دوست داشته باشند. خیلی مظلومیت است. یک مرتبه مردم برگشتند. در غدیر خم ده ها هزار نفر دیدند که پیغمبر(ص) فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» اما بعد از غدیر خم، بعد از هفتاد روز از آن که تقریباً پیغمبر از دنیا رفت، حدوداً هفتاد روز، بعد از هفتاد روز پیغمبر از دنیا رفت، علی بن ابی طالب را کشاندند به مسجد! دیروز دیدم حدیث می گوید که «مدوا یده» جمعیت ریختند و دست علی را کشاندند. که بیعت کن! «بایع، بایع» بیعت کن با خلیفه اول! «و قبض یده» حضرت امیر مرتب دستش را پیش می کشید و آن ها دستش را کشاندند. یک مرتبه همه مسجد شعار دادند، «و صیح فی المسجد» «و صیح» یعنی صیحه! در مسجد صیحه ای بلند شد. «بایع، بایع» بیعت، بیعت! یک چنین شرایطی برای حضرت علی(ع) بود. بیست و پنج سال خانه نشینی، چهار سال و خورده ای هم که حکومت در دستش بود، جنگ های مختلف، مشکلات مختلف، امام حسن آن رقم، امام حسین این رقم، امام سجاد... این جمله از امام سجاد(ع) است. در مکه و مدینه بیست نفر ما طرفدار نداشتیم.
2- بهره گیری از شیوه دعا برای بیان معارف دینی
حالا ببینید چطور باید این مکتب تشیع را حفظ کند. چند تا راه هست. یکی اینکه حرف هایش را دعا می زد. مثلاً می دید مردم به خلیفه و کسانی که مدعی اسلام هستند، کار به جایی رسید که یک روز یکی از خلفای بنی امیه مست بود. در فیلم هم نشان دادند. نماز صبح را سه رکعت خواند. به او گفتند: سه رکعت خواندی! گفت: امروز من حالم خوب است، بخواهید بیش تر هم بخوانم، می خوانم. یعنی امام جماعت مست از دودمان بنی امیه!

 
ادامه مطلب ...

آثار و برکات عزاداری, درسهای ازقرآن, متن درس هایی از قرآن, متن درس هایی ازقرآن, متن درسهای از قران


لینک پاسخ سوالات مسابقه

 آثار و برکات عزاداری

تاریخ پخش: 01/08/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
عزیزانی که پای تلویزیون هستند زمان پخش دو شب مانده به محرم است. یک بحثی برای محرم داریم اهمیت عزاداری، برکات عزاداری، آفات و نقاط ضعف عزاداری. اول که جواب وهابی‌ها را باید بدهیم این است که آنها عزاداری را بدعت می‌دانند. می‌گویند: عزاداری نداریم. باسمه تعالی! داریم، شما سواد ندارید. کدام آیه برای عزاداری است.
1- گرامیداشت یاد مظلوم در قرآن
خدا اول روضه خوان است. برای دخترهای مشرک روضه خوانده است. چون در زمان جاهلیت مشرکین دخترانشان را زنده به گور می‌کردند. آیه با یک ریتم ویژه نازل شد. ریتم «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت‏» (تکویر/۱) از ریتم‌های ویژه است. «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَ‌تْ، وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَ‌تْ، وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَ‌تْ، وَإِذَا الْعِشَارُ‌ عُطِّلَتْ» (تکویر/۱-۴) اصلاً ریتم دارد. ریتم استثنایی دارد که طرف خوب تشنه شود. مثل اینکه کسی وارد می‌شود بگویی: اگر فردا آمدم، اگر فردا چنین شد. اگر فردا... اگر فردا... می‌گویم: خوب بگو. باقی‌اش را بگو. اگر شد چه؟ اگر چنین شد، اگر چنین شد، اگر... اگر... بعد روضه می‌خواند. می‌گوید: «وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ، بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکویر/۸ و۹) این دختر چه گناهی کرده که او را کشتی؟ مسلمان‌ها که دختر در گور نمی‌کردند. مشرکین دختر را در گور می‌کردند. ولی خدا برای دختر مشرک روضه خوانده است. ولو مشرک است اما مظلوم است. یعنی باید جامعه به نفع مظلوم نعره بکشند. این عقب نشینی اسرائیل در ماجرای غزه به خاطر این است که از شرق و غرب دنیا آمدند کودک کشی اسرائیل را مطرح کردند. اسرائیل دید عجب از در و دیوار علیه این کار او جوشید و عقب نشینی کرد. درست است غزه مقاومت کرد، اما فشارهای دنیا هم رویش بود.
آقایان وهابی شما می‌گویید: در قرآن عزاداری نداریم. خداوند در سوره «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت‏» برای دختر مظلوم ولو مشرک هم هست، می‌گوید: «بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ». بهترین آیه است و دلیل بر این است که انسان باید مظلومیت‌ها را فریاد بکشد. این برای مشرکین.

اما برای مؤمنین، قرآن در هفت آیه از سوره تکویر «اذا» می‌گوید. بعد از این سوره‌ای به نام سوره‌ی بروج است. در سوره‌ی بروج خداوند برای مؤمنین می‌گوید: «وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوج‏» (بروج/۱) قسم به آسمان با ستاره‌ها. «وَ الْیَوْمِ الْمَوْعُود» (بروج/۲) قسم به روز میعادگاه و قیامت. «وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُود» (بروج/۳) بعد که قسم می‌خورد می‌گوید: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُود» (بروج/۴) اخدود به معنی دره است. مرگ بر اصحاب دره. اصحاب دره چه کسی بودند؟ یک دره پر از آتش درست کردند. مؤمنین را در آتش می‌انداختند. می‌نشستند و سوخته شدن مؤمنین را با چشم تماشا می‌کردند. اینها مظلوم بودند. به جرم ایمان در آتش سوختند. خدا می‌گوید: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُود» مرگ بر اصحاب اخدود. «النَّارِ ذاتِ الْوَقُود» (بروج/۵) یک آتش شعله‌ور راه انداختند، «إِذْ هُمْ عَلَیْها قُعُود» (بروج/۶) سر دره نشستند، «وَ هُمْ عَلى‏ ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنینَ شُهُود» (بروج/۷) شاهد سوختن مؤمنین بودند. چه گناهی کردند؟ «وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزیزِ الْحَمید» (بروج/۸) گناه اینها این بود که ایمان آوردند. پس خداوند هم برای مشرک و هم برای مؤمن چون مظلوم است، مظلوم یابی ارزش است و ما کار به شیعه و سنی نداریم. شیعه استدلال خودش را دارد. سنی هم راه خودش را می‌رود. اما هرکس مظلوم شد، باید به نفع مظلوم فریادزد. امیرالمؤمنین فرمود: «کُونَا لِلظَّالِمِ‏ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا» (نهج‌البلاغه/ص۴۲۱) به نفع مظلوم باشید. نمی‌گوید: «کُونَا لِلظَّالِمِ‏ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ المؤمن عَوْنا».



ادامه مطلب

خطر بازگشت امت به جاهلیت


خطر بازگشت امت به جاهلیت
تاریخ پخش: 17/07/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث شبی پخش می شود که شب تولد امام هادی(ع) است. نیمه ماه ذی الحجه! بعد از عید قربان، سال سی و چهارم درسهایی از قرآن و مسابقات بیست و سومین سالگردش است. این کار که خوب درآمده است، چون من دستم در کار نبوده است. چون اگر دست من بود، معلوم نبود انقدر خوب باشد. یک فرهنگی با فضیلتی در کلاسش از بحث های ما سؤال طرح کرد، بعد این را توسعه داد، از کلاس به مدرسه، از مدرسه به منطقه، از منطقه به تهران و از تهران به همه ی ایران، الان دو سه میلیون علی التناوب ما بیننده داریم. که چون می خواهد سؤالات را جواب بدهد، دل می دهد، وقتی دل می دهد، زیاد یاد می گیرد. من چند هزار ساعت در ماشین نشسته ام، چون دل نداده ام، هنوز رانندگی بلد نیستم. اگر سی ساعت دل می دادم راننده شده بودم. این نگاهی که آدم دل بدهد، خیلی چیز یاد می گیرد. کار بسیار با برکتی است و من از همه شماها و موسس این کار و از آموزش و پرورش و صدا و سیما، برادران عزیزی که در دفتر ترویج طراح و مجری و مبلغ این کار بوده اند، تشکر می کنم، خوب من هیچ نقشی در این زمینه ندارم و فقط بحث های خودم را اجرا می کنم، منتها این ها آمده اند، از این پوست پرتقال مرباهای مختلف درست کردند. البته پوست پرتقال نیست، چون حرف های من از قرآن است، هر چه از من است، پوست پرتقال است. بحث امروز چیست؟ چون در آستانه عید غدیر است من یک بحث مهمی را می خواهم بگویم که تا به حال نشنیده اید، بیست دقیقه گوش بدهید، خیلی مطلب گیرتان می آید. اگر کسی از شما سؤال کرد، یعنی چنین دل بدهید که بتوانید نقل کنید. چنین دل بدهید که بتوانید نقل کنید. چطور حدود صد هزار نفر همه در غدیر خم یکباره عوض شدند؟ من نمی توانم... یک کسی آمد و گفت من نمی توانم قبول کنم غدیر خمی باشد، ده ها هزار نفر بشنوند «من کنت مولاه فعلی مولاه» یکباره بعد از دو ماه همه چیز عوض شود. سؤال این است. من سؤال را می نویسم روی آن فکر کنید. آن وقت جوابش را از قرآن می گویم.
بسم الله الرحمن الرحیم. چگونه ده ها هزار نفر برگشتند؟!!
1- فراموش کردن غدیر پس از رحلت پیامبر
اگر کسی گفت یک بچه شیعه باید جوابش را بلد باشد.
جوابش را از قرآن بگوییم. بالاخره درسهایی از قرآن است دیگر و من هم معلم قرآن می خواهم باشم. اول حساب کنیم که پسر پیغمبر باید خوب باشد، یا غیر پسر پیغمبر؟ کدام ها لازم تر است خوب باشند؟ همه باید خوب باشند، منتهی بین پسر پیغمبر و دیگران، کدام ها اولویت دارند که باید حتماً این ها خوب باشند؟ پسر پیغمبر!
پسران پیغمبر در ماجرای یوسف! پسران پیغمبر یوسف را در چاه انداختند. وقتی پسر پیغمبر بیاید و بگوید که یوسف را باید حذفش کنیم. از جلوی چشم بابا باید حذفش کنیم. یا او را بکشیم، یا در چاه بیاندازیم. وقتی پسر پیغمبر این کار را می کند، خوب در غدیر خم که پسر پیغمبر نبودند. این یک مورد.
دوم! دوم اینکه اگر کسی باید قدردانی کند، برادر مهم تر است که قدردانی کند یا غریبه ها؟ برادر در اولویت است. برادران یوسف برادر بودند گفتند یوسف نباشد. در غدیر خم برادر حضرت علی نبودند. اگر در قرآن دیدیم که برادر برادر را حذف می کند، پس راه باز می شود که آن هایی هم که برادر نیستند، علی را بگویند: حذف!

سوم! از یوسف ذره ای لطمه ندیده بودند، آخر یوسف کاری به برادرها نداشت. با اینکه هیچ لطمه ای ندیده بودند، گفتند: حذفش کنیم. از حضرت علی(ع) در جبهه ها لطمه دیده بودند. «احقاداً بدریةً و خیبریةً و حنینیةً» حضرت علی(ع) در جبهه پدران مشرک این ها را کشته بود.


ادامه مطلب