پاسخ درسهایی از قرآن

پاسخ درسهایی از قرآن

پاسخ درسهایی از قرآن

پاسخ درسهایی از قرآن

درسهایی از قرآن با موضوع احسان به والدین در کنار عبادت خدا 21/05/95

گشایش‌های الهی، در زندگی اهل ایمان
 
 احسان به والدین در کنار عبادت خدا
تاریخ پخش: 21/05/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در این جلسه که در آستانه تولد امام رضا(علیه‌السلام) پخش می‌شود، یک آیه‌ای را می‌خواهم تفسیر کنم که در این آیه یک کلمه است و آن کلمه را همه‌ی شما حفظ هستید، منتها همه‌ی آیه را می‌خواهیم نگاه کنیم. ما همینطور در آیه دو کلمه‌اش را حفظ هستیم، این طرف و آن طرف را هم می‌خواهم توضیح بدهم، ان شاء الله!
آیه اگر اشتباه نکنم، در سوره‌ی اسراء است. «وَ قَضى‏ رَبُّک‏» برادر عزیزمان می‌خواند آرام می‌خواند، همینطور که می‌خواند من هم می‌نویسم، شما هم... بعد حدود بیست دقیقه لطیفه‌هایش را می‌گویم. شاید اینطور که در ذهن من هست، ‌دیشب تا چهل و هشت لطیفه در این آیه جمع‌آوری کرده‌ام. تند تند بخوانم که یک سطر قرآن حدود پنجاه نکته، آن وقت ببینیم قرآن چیست.
1- دستورات جامع دین درباره والدین
«وَ قَضى‏ رَبُّکَ...» قاری: «وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً» (اسراء/23) این آیه... این کلمه‌ی «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» را شما بلد هستید. اما جلویش چیست و عقبش چیست، کمتر با آن آشنا هستید. ترجمه کنم. «قَضى» یعنی قضاوت خداست. می‌گویند فلانی قاضی است یعنی حکم صادر کرده است. «قَضى» یعنی خداوند حکم صادر کرده است. که چه؟ «رَبُّکَ» را هم می‌دانید که یعنی چه؟ «رَبُّکَ» یعنی خدای تو،‌پروردگار تو حکم کرده است. چه؟ «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» فقط بنده‌ی خدا باشید، بت‌پرستی، خورشید پرستی،‌ طاغوت پرستی، شاه پرستی، وطن پرستی، هر پرستشی جز پرستش خدا غلط است. دیگر چه حکم کرده است؟ «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» حکم کرده است به پدر و مادرتان احسان کنید. این برای پدر و مادر معمولی است. اما پدر اگر فرتوت و پیر شد، «إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ» می‌گویند فلانی کبیر است، کبیر یعنی بزرگ! «یَبْلُغَنَّ» از بلوغ! اگر پدر و مادر به پیری رسیدند، در خانه خانم بزرگ شد، پدربزرگ شد، یک پیرزن و پیرمردی شدند، حالا یا هر دو پیر شدند، یعنی همسن ازدواج کردند و با هم پیر شدند، یا نه سن‌هایشان متفاوت است، یکی پیر شده است و یکی پیر نشده است. می‌گوید: «فَلا تَقُلْ لَهُما أُفّ» آدمی که پیر می‌شود، یک بداخلاقی‌ها و توقعاتی ممکن است، داشته باشد. اف نگویید. وه به او نگویید. «وَ لا تَنْهَرْهُما» این‌ها را از خودت دور نکن. «وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً» با کرامت با این‌ها صحبت کن. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

درسهایی از قرآن با موضوع ازدواج آسان در قرآن 14/05/95

خرید کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار, خرید اینترنتی کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار, خرید پستی کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار, خرید انلاین کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار, خرید عمده کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار, خرید نقدی کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار, خرید ویژه کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار, خرید آنلاین کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار, سایت خرید کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار, قیمت خرید کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار, خرید ارزان کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار, خرید انبوه کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار, خرید کلی کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار, خرید جزیی کفش زنانه و مردانه adidas مدل سوپر استار
 ازدواج آسان در قرآن
تاریخ پخش: 14/05/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث این جلسه‌ی ما ضمن تبریک به مناسبت تولد حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها)، یک حدیث را من برای حضرت معصومه بخوانم، قبلاً هم گفته‌ام، حالا تکرار کنم. بعد از حدیث وارد بحث بشوم، که بحثمان ازدواج آسان است. جمعی سؤالات زیادی داشتند، نامه‌ای نوشتند، آمدند مدینه خدمت امام کاظم(علیه‌السلام) که سؤالات را جواب بگیرند. در خانه امام کاظم(علیه‌السلام) را زدند، امام خانه نبود، دخترش حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) که قم دفن است، و هر کس زیارت کند حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) را «لَهُ الجنّه» قول بهشت به او داده شده، و سه تا امام این حدیث را نقل کرده‌اند، هیچ امامزاده‌ای نیست در کره‌ی زمین، که سه امام معصوم راجع به زیارتش حدیث گفته باشند، جز حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) در قم.
1- قدرت علمی حضرت معصومه سلام الله علیها
 در خانه‌ی امام کاظم(علیه‌السلام) را زدند، حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) پشت درآمد، گفت: چه کار دارید؟ گفتند: ما شیعیان پدرت هستیم. سؤالات علمی پیچیده زیادی آورده‌ایم، می‌خواهیم آقا جواب بدهد. گفت: پدرم نیستند، ‌به من بدهید، ‌من جواب بدهم. این‌ها یک خورده پشت در، گفتند: ‌حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) یک دختر در خانه، سؤالات علمی و پیچیده ما را جواب بدهد؟‌ گفت: بله من جواب می‌دهم. نامه‌ها را به حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) دادند و ایشان هم رفتند و در خانه نشستند و یکی یکی جواب دادند و آمدند و گفتند: نامه‌هایتان را بگیرید و بروید. این‌ها نامه‌ها را گرفتند، ‌ولی شک داشتند که جواب‌ها درست است یا درست نیست؟ چون خیلی باور نداشتند. در راه برگشتن از خانه امام کاظم(علیه‌السلام) را دیدند، گفتند: آقا!‌ آمدیم در خانه، ‌شما نبودید، نامه‌های سنگین علمی پیچیده‌ای داشتیم، دخترت شما معصومه(سلام‌الله‌علیها) گفت من جواب می‌دهم، نامه‌ها را گرفت و برد و بعد از مدتی هم همه را جوابش را زیرش نوشت. امام کاظم(علیه‌السلام) فرمود: به من بدهید، ببینم چه نوشته است‌؟‌ نامه‌ها را گرفت و امام کاظم(علیه‌السلام) یکی یکی نامه‌ها را دید و نامه‌ی دوم را دید و نامه‌ی سوم را دید و... فرمود: فداها ابوها! جان امام کاظم(علیه‌السلام) فدای حضرت معصومه! دومرتبه فرمود: فداها ابوها! بار سوم هم فرمود: فداها ابوها!‌ این کلمه را پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) گفته بود. امام کاظم(علیه‌السلام) هم برای حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) گفت. برای اینکه هر کسی که پای تلویزیون نشسته است، ‌یک هدیه‌ای به حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) بدهیم، یک صلوات ختم کنید، ‌ثواب صلوات هدیه‌ی حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) باشد. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

درسهایی از قرآن با موضوع قرآن، شفای بیماری های ظاهری و باطنی(2)



قرآن، شفای بیماری های ظاهری و باطنی(2)
تاریخ پخش: 24/04/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما درباره‌ی این بود که قرآن که می‌گوید شفا هستم، چیست؟ قرآن می‌فرماید: قرآن «وَ نُنَزِّلُ» قاری: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ،  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏، وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» (اسراء/82) قرآن می‌گوید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ» خوب قرآن شفاست یعنی چه؟‌ گفتیم شفای از بیماری‌های روحی است. بیماری‌های روحی را می گفتیم. تکبر را گفتیم، حسد را گفتیم، امشب غرور را می‌خواهیم بگوییم. کلمه‌ی غرور به معنای فریب است و ده بار در قرآن آمده است. هم غرر آمده، هم غرور آمده، فریب‌دهنده و این یک... انسان مغرور می‌شود. باد او را می‌گیرد. فکر می‌کند که کسی است. حالا یا معتکف شده است. یا پولی به یک کسی وام داده است. یک خدمتی کرده است. نمره خوبی آورده است. مدرکی گرفته است. مدالی گرفته است. حالا به هر دلیلی فکر می‌کند که حالا این یک موجود ممتازی است. «وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَیْ‏ء» قاری: «وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَیْ‏ء» (مجادله/18) این آیه‌ی قرآن است. یعنی فکر می‌کند که یک کسی است. 
برای دیدن ادامه مطلب قرآن، شفای بیماری های ظاهری و باطنی(2) اینجا را کلیک کنید

درسهایی از قرآن با موضوع موانع اخلاص 03/04/95

 

موانع اخلاص
تاریخ پخش: 03/04/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
 یک چند شبی است در این چند جلسه راجع به اخلاص صحبت می‌کنیم. چون کار را که همه دنیا می‌جنبند. می‌دوند، می‌روند، می‌آیند، جلسه می‌گیرند. می‌خرند، می‌فروشند و ازدواج می‌کنند. جنب و جوش‌ها در همه کره زمین هست. کاغذ که کاغذ است. بحث ما بحث اسکناس است به خاطر این نخی که درونش است. اسکناس یک نخی دارد که آن نخ به اسکناس ارزش می‌دهد. جنب و جوش‌ها هست. این جنب و جوش ما باید قربة الی الله باشد، برای خدا باشد تا این اعتبار داشته باشد. سه جلسه صحبت کردیم، گاهی وقت‌ها هم موانع اخلاص را می‌گوییم.
1- حبّ و بغض بی‌جا، عامل دوری از اخلاص
چون آدم گاهی کینه دارد، از کسی بدش می‌آید. پا روی حق می‌گذارد و کاری به خدا ندارد. پا روی حق می‌گذارد به خاطر اینکه بدش آمده است. یا خودبین است به خاطر حفظ خودش، یک چیزهایی برایش اصل است. آن چیزهایی که برایش اصل است، نمی‌گذارد این برای خدا فکر کند. به چیزی که خودش می‌خواهد را فکر می‌کند. مثلاً اصالت العنوان، اصل برایش این است که مثلاً چطور صدایش زدند. به او دکتر گفتند یا نگفتند؟ به او آیت الله گفتند یا نگفتند؟ اسمش را نوشتند یا ننوشتند؟ خیلی اگر کسی به یک چیزی توجه داشته باشد، کجامن مطرح شدم؟ برای من چه گفتند؟ جایگاه من چیست؟ اگر توجه به عنوان داشته باشد، دیگر نمی‌تواند خدا باشد.
دو جا دعوتش می‌کنند، یک جای گمنام و یک جای رسمی. این کاری ندارد کجا مفیدتر است. کجا نیاز بیشتر است؟ می‌گوید: کجا عنوان من مهم است؟ کجا مثلاً مرکز استان باشد. این شهر یا آن شهر؟ چون بچه این شهر است، می‌گوید: این شهر مرکز استان باشد. حالا واقعاً این شهر جمعیتش بیشتر است. فرودگاهش، قطارش، دانشگاهش، حوزه‌اش، می‌گوید: نه، چون من متولد این شهر هستم یک کاری کنید اینجا مرکز استان باشد. اگر کسی دنبال عنوان باشد این توجه به عنوان دیگر نمی‌گذارد آدم برای خدا فکر کند. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

گشایش‌های الهی، در زندگی اهل ایمان 06/03/95

 

گشایش‌های الهی، در زندگی اهل ایمان
تاریخ پخش: 06/03/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در این نیم ساعت بحثمان این است که اسلام بن بست ندارد. یعنی اگر بفهمیم که درها بسته نیست، دنیا به آخر نرسیده است، شد، شد، نشد، نشد! خیلی فکر نکنیم که حالا اگر این گروه مذاکره کننده، در مذاکراتشان چند بار به آن گروه پنج به اضافه یک گفتند که حالا خیلی هم گردن‌کلفتی نکنید، دنیا بن بست ندارد. افرادی که مثلاً فکر می‌کنند باید طلاق بگیرند. فکر می‌کنند باید خودکشی کنند. فکر می‌کنند باید به سیگار و شراب پناه ببرند. فکر می‌کنند که یک حادثه‌ای رخ داده است، در ذوقشان خورده است، پولشان رفته است، جانشان رفته است، حتی آبرویشان رفته است. این‌ها فکر می‌کنند که دیگر به آخر خط رسیده‌اند. موضوع بحث من این است که دنیا، یعنی اسلام بن‌بست ندارد. این عنوان بحث ما است.
1- پذیرش توبه از گناهان کوچک و بزرگ
بسم الله الرحمن الرحیم. اسلام بن‌بست ندارد. راه باز است. برای همه راه باز است. نمونه‌هایی را از قرآن برای شما بگویم.
برای هر گناهی توبه است. حتی کسانی که خدا را رها کردند و به سراغ گوساله رفتند. خیلی بد است. دیگر از این بدتر نمی‌شود. حضرت موسی بنا بود سی روز برود کوه طور برای مناجات. تورات بیاورد. سی روز که تمام شد، ده روز هم تمدید کردند. گفتند:‌ سی روز چهل روز بشود. در این ده روز یک هنرمند مجسمه ساز به نام سامری بود. طلاها را گرفت و از این طلاها یک گوساله درست کرد. طوری هم درست کرد که اگر باد به او می‌خورد، مثل این سوتک‌ها و سوت‌هایی هست که در زمین ورزش، فشار هوا به آن می‌آید و سوت می‌زند، این وقتی هوا با فشار وارد گوساله می‌شد، این ور ور می‌کرد. «عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ» (طه/88) گفت: «هَـٰذَا إِلَـٰهُکُمْ» اصلاً خدایی که می‌خواهید، همین گوساله است. «وَإِلَـٰهُ مُوسَىٰ» خدای موسی هم همین گوساله است. عده‌ای هم رفتند و گوساله پرست شدند که قرآن می‌گوید: «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ» (بقره/51) یعنی خدا را... در عین اینکه خدا را رها کردند و رفتند سراغ مجسمه گوساله، قرآن می‌گوید: «ثُمَّ عَفَوْنَا عَنکُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِکَ» (بقره/52) با اینکه گوساله پرست شدید، باز هم من شما را می‌بخشم. یعنی چه؟ یعنی بن بست نیست. «إِنَّ اللَّـهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا» (زمر/53)
حتی گاهی وقت‌ها بدی‌ها تبدیل به خوبی‌ها می‌شود. حتی در قرآن یک آیه داریم که می‌فرماید: «یُبَدِّلُ اللَّـهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ» (فرقان/70) من این را وقتی می‌خواهم مثال بزنم، می‌گویم مثال باغچه! در باغچه آب کثیف فرو می‌رود و گل بیرون می‌آید. همان خدایی که سیئات را تبدیل به حسنات می‌کند. آب کثیف پایین می‌رود، در خانه‌های خودمان، در این چاه زباله می‌رود، چند متری‌اش آب زلال بیرون می‌آید. نه فقط خدا «یُبَدِّلُ اللَّـهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ» زمین «یُبَدِّلُ اللَّـهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ» است. بن بست نیست. فکر نکنیم که نه! من دیگر آب از سرم رد شده است. من دیگر آبرویم رفته است. من دیگر در درس خواندن موفق نمی‌شوم. من دیگر از وقتم گذشته است. همین طور تا به یک کسی می‌گویی... ما چندهزار نفر داشته باشیم در ایران که از کلاس سوادآموزی به دیپلم رسیدند، دیپلم که چیزی نیست، به لیسانس رسیدند، بالاتر از لیسانس، فوق لیسانس شدند، پزشک شدند. جزء مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم شدند، آیت الله شدند. کسی نباید بگوید که از من گذشته است. این کلمه‌ی از من گذشته است را کنار بگذاریم. بن بست نیست. 
برای دیدن ادامه مطلب گشایش‌های الهی، در زندگی اهل ایمان  اینجا را کلیک کنید